جناب آقای علیرضا اصفهانی "کارآفرین موفق ایرانی"
جناب آقای علیرضا اصفهانی "کارآفرین موفق ایرانی"
پایگاه خبری ایرانیان موفق، گفتگویی با جناب آقای علیرضا اصفهانی، ریاست مجموعه تفریحی- ورزشی "حس خوب زندگی " به عنوان یک ایرانی موفق داشته است، متن گفتگو به این شرح است:

 

توضیحی در رابطه با زندگی شخصی و فعالیت‌هایی که تا به امروز انجام دادید می‌فرماید؟

من در خانواد‌ه‌ای که پدر و مادر هر دو تبریزی بودند متولد شدم. پدر از خانوادۀ زین‌العابدین اصفهانی از تاجرین بزرگ تبریز و نسب خانوادۀ مادری به قاجار می‌رسید.

پدرم به دلیل ناراحتی قلبی که مادرزادی بود انسانی بسیار محتاط بودند همیشه ما را به احتیاط دعوت می‌کردند، ولی من جسارتم را از بچگی از مادر بزرگوارم که همیشه حامی من بود یاد گرفتم. در سن شانزده سالگی در سه ماه تعطیلی تابستان در یک کارخانۀ سه ستاره که کفش‌های پلاستیکی و دمپایی تولید می‌کردند مشغول کار شدم، آن زمان روزی ده ریال حقوق می‌گرفتم و در همان سال اول در بخشی که کار می‌کردم سرپرست شدم.

دوران دبیرستان را که گذراندم در همان سال اول وارد دانشگاه شدم و در همون سن‌ و سال خبرنگار افتخاری اطلاعات کودکان بودم که کارهایی از قبیل طراحی جدول انجام می‌دادم و به عنوان خبرنگار در جلسات روزنامه و مجله شرکت می‌کردم و با نویسندگان بزرگ در ارتباط بودم و در تیم بستکبال مدرسه، دانشگاه و دوران خدمت نیز عضو بودم و در مسابقات خارجی بسکتبال ارتش هم شرکت کردم. به دلیل قدم که برای بسکتبال کوتاه بود نوع رشته‌ام را تغییر دادم. زمانی‌که تازه ازدواج کرده بودم و زندگی مشترک‌مان را در اراک شروع کردیم، در سن 24 سالگی رئیس کارگاه هپکو اراک بودم. همسرم بزرگترین حامی من بود و تا به امروز خیلی خوب زندگی کردیم و تمامی داشته‌هایمان مشترک هستند.

 

 

آیا در طول این مسیر طی شده، جایی بود که احساس شکست کنید!؟

در زندگی ورشکستگی را تجربه کردیم و پستی و بلندی‌های زیادی را پشت‌سر گذاشتیم. یک ژیان داشتم که مسافرکشی می‌کردم. یک روز در مسیر راه با سایر رانندگان درگیری زیادی داشتم ولی هیچوقت دست از تلاش برنداشتم. در همان مسیر روزی استادم را سوار کردم که به من گفتند خیلی دنبالت می‌گشتم! می‌خواهیم یک پروژه راه‌اندازی کنیم و به من پیشنهاد کار پیمانکاری را دادند و با بستن قرارداد من پیمانکار آن پروژه شدم و اولین پولی را که از این کار بدست آوردم هزینۀ سفر حج پدر و مادرم کردم که آرزوی مادرم بود و بعد از آن کارخانۀ اروندسازان را با دست خالی بعد از انقلاب راه‌اندازی کردم.

اگر الان صد تومان به من بدهند و همه چیز را از من بگیرند و بگویند هیچی نداری، درست سال دیگر بهتر از الان برمی‌گردم. چون خودم را باور کردم و به وجود آوردم، خطرها کردم و تجربه‌ها، زندگی پر فراز و نشیبی را گذراندیم و تمام دارایی‌مان را گذاشتیم برای افتتاح حس خوب زندگی.

 

در مورد "حس خوب زندگی" بیشتر صحبت می‌کنید!

از روزی که کلنگ این مجموعه را زدیم، در ذهن من بود که اینجا یک سرود لازم دارد و این جملۀ "حس خوب زندگی" واقعاً یک معجزه بود و چیزی نبود که گرافیست‌ها انتخابش کرده باشند و اصلاً قبول نداشتند و می‌گفتند این جمله یک شعار و یک سوگند محسوب می‌شود و نمی‌تواند یک برند باشد. درصورتیکه همان افرادی که مخالف بودن الان نظرشان این ا‌ست که این اسم محشر است و به صورت یک معجزه درآمده و اسم سرودمان هم حس خوب زندگی است که قول اجرای آن را سه نفر به ما دادند.

آقایان دکتر افشین یدالهی شاعر و بابک زرین آهنگساز و سالار عقیلی خواننده این سرود هستند که سالار عقیلی از دوستان بسیار خوب من هستند همینطور آقای یداللهی و آقای زرین.

مجموعۀ ما یک کار فرهنگ‌سازی و مجموعه‌ای فرهنگی محسوب می‌شود. این مجموعه یکی از بهترین ده مجموعه‌های این چنینی شناخته شده است، به طوری که اگر شما از این مجموعه دیدن کنید، خواهید دید که هیچ تابلوی اخطاری و اعلانی نداریم. آدمها به اینجا نمی‌آیند که با یک سری هشدار و تابلو و اخطار رو به رو شوند.

انسان‌ها در اینجا فارغ از همه چیز هستند و به آنها دستوری داده نمی‌شود! انسان‌ها بسته به محیط اطرافشان رفتارهایی را انجام می‌دهند، هدف ما اینجا احترام و ارزش قائل شدن برای آنها است.

 

شغل و حرفه گذشته شما ربطی به این کاری که در حال حاضر انجام می‌دهید داشته است؟

نه اصلاً، من تولید‌کنندۀ سازه‌های فلزی پل و دکل و منابع و... بودم و کارخانۀ اروندسازان اهواز را اداره می‌کردم و بعد از اینکه اروندسازان را به فولاد کاویان واگذار کردم به دلیل خستگی، کمی جدا شدم از این کار، در هر صورت کارخانۀ من در سال 1382به عنوان کارخانۀ نمونه تولیدی انتخاب شد و بعد از آن به ساختمان‌سازی پرداختم که بازهم از طرف وزرات مسکن و شهرسازی به عنوان ساختمان نمونه جایزه گرفت.

 

بزرگترین لذت زندگی شما چیست؟

شاهکار من در زندگی فرزندانم هستند و هیچوقت به هیچ دلیل نگرانشان نبودم. در زندگی یک لیوان آب نخوردم که از آن لذت نبرده باشم.

زندگی سراسر لذت است. از رانندگی، مسافرت، از طبیعت و تمام زندگی لذت می‌برم و همینطور موثر بودن و اثرگذار بودن از بزرگترین لذت‌های زندگی من است.

 

احساس جوانی می‌کنید؟

من 66 ساله هستم و دوستان من غالباً 35 سال دارند. من هنوز شیطنت‌های خودم را دارم و احساس می‌کنم حدوداً  18-20 ساله هستم و دوستان همسن و سال خودم ندارم. ورزش‌هایی که دوست دارم اسکی روی آب و برف و تنیس هست و ارتباطم با بچه‌ها خیلی بهتر است.

 

 

هدف بعدی شما چیست؟

من همیشه در هدف بعدی‌ام هستم. کار من ایجاد و تولید و بهره برداری است و باید بروم تا کارهای بزرگ‌تر انجام بدهم و تا زنده‌ام باید موثر باشم و اثرگذاری کنم.

 

عامل ترس و شکست خوردن از دیدگاه شما چیست؟

بزرگترین عامل بی‌دانشی، نداشتن ایمان به خود، ضعیف دانستن خود، نشتاختن توانایی‌های فردی.

اگر بتوانید خودتان را بشناسید در صورتیکه ضعیف و ناتوان باشید خودتان را قوی می‌کنید و از دیگران کمک می‌گیرید، بسیاری از آدمها کمک گرفتن رو سخت‌تر از کمک خواستن می‌دانند در صورتیکه من تشکر می‌کنم از کسی که من را قابل دانست که به او کمک کنم. برخی مسائل از کنترل ما خارج است و باید در راستای مهار با کمک دیگران آن تلاش کرد.

 

 

captcha